حماقت نویسنده

گرایش به بدی و دوست داشتن خوبی

حماقت نویسنده

گرایش به بدی و دوست داشتن خوبی

حماقت نویسنده

من یک احمقم
می‌خوای خوب بخونی یا بد به من ربطی نداره
ولی بخون
به نفع خودته
یه روز می‌فهمی

آخرین مطالب

اتاق

سه شنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۱۲:۳۰ ب.ظ

مادربزرگم به خانه‌مان می‌آید؛ مادربزرگ پدی. خیلی دل خوشی نداریم ولی مهمان است و ما هم میزبان. 

قبل از ناهار با دست و صورت خیس به اتاقم می‌آید و دنبال جا نماز می‌گردد... هرچه دنبال یک جانماز می‌گردم پیدا نمی‌کنم خیلی وقت است به جانماز دست نزدم. آخر سر یک مهر از اتاق مادرپدرم پیدا می‌کنم و می‌گذارم جلویش تا با خدا صحبت کند... من هم نیم ساعتی روی تختم دراز می‌کشم و با خدای خودم صحبت می‌کنم...

بعد از ناهار می‌گویم خدایا شکرت مامان مرسی و مادربزرگم می‌رود چرت بزند...

۹۷/۰۲/۲۵
مسافر قلم

نظرات (۳)

مادر بزرگ های  خوب دوست داشتنی هستن
من که ندارم خدا رحمتشون کنه
پاسخ:
خدابیامرزتشون
نمیدونم چرا از مادربزرگتون ناراضی اید ولی مادربزرگ من خیلی خوب بود
پاسخ:
خدابیامرزتشون
من نه مادربزرگ پدری دارم نه مادری. هر دو اون دنیا هستن :-)
ولی خوب دوستشون داشتم.
پاسخ:
خدا رحمتشون کنه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">