حماقت نویسنده

گرایش به بدی و دوست داشتن خوبی

حماقت نویسنده

گرایش به بدی و دوست داشتن خوبی

حماقت نویسنده

من یک احمقم
می‌خوای خوب بخونی یا بد به من ربطی نداره
ولی بخون
به نفع خودته
یه روز می‌فهمی

آخرین مطالب

کلنجار

شنبه, ۸ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۱:۴۹ ق.ظ

وقتی با خودم می‌شینم و به بدبختیام فکر می‌کنم دلم می‌خواد عین یک بچه بخوابم و پاهامو جمع کنم و فقط بخوابم و به خودم بگم یعنی می‌شه وقتی بیدار می‌شم اینا یک کابوس بوده باشه بدون تعبیر؟ 

خونه‌ی ما اونور کشوره و کسی واسه خوش گذرونی هیچ‌وقت سر نمی‌زنه؛ توریست رو درک نکردم ولی همیشه شبا ستاره به اندازه‌ی کافی توی آسمونم بود که بتونم با شمردنشون بخوابم

دلم می‌خواد به بچگیم برگردم و با ریز کردن دریچه‌ی چشمام ماهو عین یک خط بکنم تا بتونم بهش بگم همونطوری شدی که دلم می‌خواست 

دلم می‌خواد از خواب که بیدار شدم یک بچه باشم که داره انگشت شستشو می‌مکه و با ناز به لبخند مامانش که داره با ذوق نگاهم می‌کنه ببینم و آروم کنارش بخوابم...

دلم بغل مامانمو می‌خواد...

۹۷/۰۲/۰۸
مسافر قلم

نظرات (۲)

غم توش بود
گاهی وقا یک آغوش صمیمی آدم رو آروم می کنه، گاهی وقتا هم نه
پاسخ:
اره.
نمیدونم هنوز هم ستاره تو آسمونتون هست یا نه ولی همین که ستاره هست یعنی خیلی چیزها هم هست.
پاسخ:
باید شکر کنیم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">